احكام ازدواج موقّت (مُتعه) - توضیح المسائل آیت الله موسوی اردبیلی
ازدواج موقّت از راههاى مناسب جلوگيرى از فحشا و انحرافات جنسى است و اولياء دين به آن سفارش كردهاند.
از حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام نقل شده است كه: «اگر از ازدواج موقّت منع نشده بود، هيچ مؤمنى تن به زنا نمىداد و جز محروم از سعادت و نيكبختى، كسى زنا نمىكرد.»(1) بنابر اين كسى كه امكان ازدواج دائم را نداشته باشد و نتواند خود را از گناه بازدارد يا بترسد دچار فحشا گردد، بايد با ازدواج موقّت خود را حفظ نمايد.
«مسأله 2830» اگر دختر باكرهاى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است ـ يعنى مصلحت خود را تشخيص مىدهد ـ بتواند زندگانى خود را به نحو مستقل اداره كند و قدرت تصميمگيرى صحيح در امور زندگى خود را داشته باشد و بيم آن كه فريب بخورد در ميان نباشد، چنانچه بخواهد ازدواج كند، احتياجى به اجازه پدر يا جدّ پدرى خود ندارد و در غير اين صورت، بنابر احتياط واجب بايد از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد و اجازه مادر و يا برادر لازم نيست. همچنين بنابر احتياط واجب دخترى كه باكره نيست نيز همين حكم را دارد.
«مسأله 2831» دخترى كه براى ازدواج، بايد از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد، چنانچه بدون اجازه گرفتن از آنان با مردى ازدواج كند و پس از ازدواج، پدر يا جدّ پدرى اجازه دهند، ازدواج وى صحيح است وگرنه بنابر احتياط واجب بايد با طلاق از آن مرد جدا شود.
«مسأله 2832» اگر دخترى در اثر حادثهاى مثل افتادن، بكارت خود را از دست بدهد و يا اين كه به جهت انجام عمل حرامى مثل زنا، بكارت وى از بين برود و يا بدون اين كه از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد، با مردى ازدواج كند و در اثر آميزش با وى بكارتش را از دست بدهد، از جهت وجوب اجازه گرفتن براى ازدواج، در حكم باكره است.
«مسأله 2833» اگر دختر مسلمان باشد، ولى پدر و جدّ پدرى او مسلمان نباشند، لازم نيست از آنان اجازه بگيرد.
«مسأله 2834» اگر پدر و جدّ پدرى غايب باشند به گونهاى كه نشود از آنان اجازه گرفت و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد، لازم نيست از پدر و جدّ پدرى اجازه بگيرند.
«مسأله 2835» در مسأله وجوب يا عدم وجوب اجازه گرفتن از پدر يا جدّ پدرى براى ازدواج دختر، فرقى بين ازدواج موقّت يا دائم نيست. همچنين فرقى نمىكند كه در ازدواج موقّت شرط كنند كه آميزش صورت نگيرد يا چنين شرطى نكنند.
«مسأله 2903» عقد موقّت زن اگرچه براى لذّت بردن هم نباشد، صحيح است.
«مسأله 2904» در عقد موقّت اگر مهر معيّن نشود، عقد باطل است و اگر مدّت معيّن نشود، به عقد دائم تبديل مىشود.
«مسأله 2905» شوهر بنابر احتياط واجب نبايد بيش از چهار ماه آميزش با متعه خود را ترك كند.
«مسأله 2906» زنى كه صيغه مىشود، اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او آميزش نكند، عقد و شرط او صحيح است و شوهر فقط مىتواند لذّتهاى ديگر از او ببرد، ولى اگر بعد به آميزش راضى شود، شوهر مىتواند با او آميزش نمايد.
«مسأله 2907» زنى كه متعه شده، اگرچه آبستن شود، حقّ خرجى ندارد.
«مسأله 2908» زنى كه متعه شده حقّ همخوابى ندارد و از شوهر ارث نمىبرد و شوهر هم از او ارث نمىبرد، مگر اين كه هنگام عقد شرط شده باشد كه از يكديگر ارث ببرند و يا اين كه شرط شده باشد كه فقط مرد از زن و يا فقط زن از مرد ارث ببرد.
«مسأله 2909» زنى كه متعه شده اگر نداند كه حقّ خرجى و همخوابى ندارد، عقد او صحيح است و براى آن كه نمىدانسته، حقّى به شوهر پيدا نمىكند.
«مسأله 2910» زنى كه متعه شده مىتواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود، ولى اگر به واسطه بيرون رفتن او حقّ شوهر از بين برود، بيرون رفتن او حرام است.
«مسأله 2911» اگر زنى مردى را وكيل كند كه به مدّت و مبلغ معيّنى او را براى خود متعه نمايد، چنانچه مرد او را به عقد دائم خود در آورد يا به غير از مدّت يا مبلغى كه معيّن شده او را متعه كند، وقتى آن زن فهميد اگر بگويد: «راضى هستم»، عقد صحيح است وگرنه باطل است.
«مسأله 2912» اگر پدر و جدّ پدرى بخواهند براى محرم شدن ـ يك ساعت يا دو ساعت ـ زنى را به عقد پسر نابالغ خود در آورند يا دختر نابالغ خود را براى محرم شدن به عقد كسى درآورند، در صورتى صحيح است كه به مصلحت طفل باشد و به طور جِدّى قصد انشاى عقد را داشته باشند و بنابر احتياط پسر و دختر قابل استمتاع باشند وگرنه تنها براى محرميّت، صيغه خواندن خالى از اشكال نيست.
«مسأله 2913» اگر پدر يا جدّ پدرى، طفل خود را كه در محلّ ديگرى است و نمىداند زنده است يا مرده، براى محرم شدن به عقد كسى درآورد، در صورتى كه قصد جِدّى حاصل شود و امكان استمتاع هم باشد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مىشود و چنانچه بعدا معلوم شود كه در هنگام عقد آن طفل زنده نبوده، عقد باطل است و كسانى كه به واسطه عقد ظاهرا محرم شده بودند، نامحرمند.
«مسأله 2914» اگر مرد مدّت متعه را ببخشد، چنانچه با زن آميزش كرده باشد، بايد تمام چيزى را كه به عنوان مهر قرار گذاشته به او بدهد و اگر آميزش نكرده باشد، بايد نصف چيزى را كه به عنوان مهر قرار گذاشتهاند به او بدهد.
«مسأله 2915» مرد مىتواند زنى را كه متعه او بوده، پس از تمام شدن مدت متعه و يا بخشيدن مدت آن و در حالى كه هنوز عدّهاش تمام نشده، به عقد دائم يا موقّت خود در آورد.
1 ـ وسائل الشيعة، چاپ آل البيت، باب 1 از «أبواب المتعة»،ح2 و 20،ج21،ص5 و 10.